پلیدی خمر (قرآن)خمر شرابی مسکر و مست کننده است. ۱ - مظهر رجسشراب ، مظهر رجس و پلیدی است. «یـایها الذین ءامنوا انما الخمر والمیسر والانصاب والازلـم رجس من عمل الشیطـن فاجتنبوه لعلکم تفلحون»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام (نوعی بختآزمایی)، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید! ۱.۱ - شان نزولدر تفاسیر شیعه و اهل تسنن شان نزولهاى مختلفى درباره آیه نخست ذکر شده است ،شده است، که تقریبا با یکدیگر شباهت دارند از جمله اینکه در تفسیر در المنثور از سعد بن وقاص چنین نقل شده که مى گوید: این آیه درباره من نازل گردید، مردى از انصار غذائى تهیه کرده بود و ما را دعوت کرد، جمعى در مجلس میهمانى او شرکت کردند، و علاوه بر صرف غذا شراب نوشیدند و این قبل از تحریم شراب در اسلام بود، هنگامى که مغز آنها از شراب گرم شد شروع به ذکر افتخارات خود کردند، کم کم کار بالا گرفت و به اینجا رسید که یکى از آنها استخوان شترى را برداشت و بر بینى من کوبید و آن را شکافت ، من خدمت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) رسیدم و این جریان را عرض کردم در این موقع آیه فوق نازل شد. از (( مسند احمد )) و (( سنن ابی داود )) و نسائی و (( ترمذی )) چنین نقل شده است که عمر دعا مى کرد، و مى گفت : خدایا بیان روشنى در مورد خمر براى ما بفرما، هنگامى که آیه سوره بقره (یسئلونک عن الخمر و المیسر...) نازل شد پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آیه را براى او قرائت کرد ولى او باز به دعاى خود ادامه مى داد، و مى گفت : خدایا بیان روشنترى در این زمینه بفرما، تا اینکه آیه سوره نساء (یا ایها الذین آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى ) نازل شد، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آن را نیز بر او خواند، باز به دعاى خود ادامه مى داد!، تا اینکه سوره مائده (آیه مورد بحث ) که صراحت فوقالعادهاى در این موضوع دارد، نازل گردید، هنگامى که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آیه را بر او خواند، گفت : انتهینا انتهینا! از نوشیدن شراب خوددارى میکنیم ، خوددارى مى کنیم !. ۲ - اجتناب از خمرحرمت و لزوم اجتناب از خمر به خاطر اثر پلیدی آن است. یـایها الذین ءامنوا انما الخمر والمیسر والانصاب والازلـم رجس من عمل الشیطـن فاجتنبوه لعلکم تفلحون ۲.۱ - عشق عرب جاهلىشرابخواری و میگسارى در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت یک بلاى عمومى در آمده بود، تا آنجا که بعضى از مورخان مى گویند عشق عرب جاهلی در سه چیز خلاصه مى شد: شعر و شراب و جنگ !، و نیز از روایات استفاده مى شود که حتى بعد از تحریم شراب مساله ممنوعیت آن براى بعضى از مسلمانان فوق العاده سنگین و مشکل بود، تا آنجا که مى گفتند: ما حرم علینا شى ء اشد من الخمر: هیچ حکمى بر ما سنگینتر از تحریم شراب نبود . روشن است که اگر اسلام مى خواست بدون رعایت اصول روانى و اجتماعى با این بلاى بزرگ عمومى به مبارزه برخیزد ممکن نبود، و لذا از روش تحریم تدریجى و آماده ساختن افکار و اذهان براى ریشه کن کردن میگسارى که به صورت یک عادت ثانوى در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود، استفاده کرد، به این ترتیب که نخست در بعضى از سورههاى مکى اشاراتى به زشتى این کار نمود، چنانکه در آیه ۶۷ سوره نحل مى خوانیم و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکرا و رزقا حسنا ((از میوه هاى درخت نخل و انگور، مسکرات و روزیهاى پاکیزه فراهم مى کنید)). در اینجا سکر یعنى مسکر و شرابى را که از انگور و خرما مى گرفتند، درست در مقابل رزق حسن قرار داده است ، و آن را یک نوشیدنى ناپاک و آلوده شمرده است . ۲.۱.۱ - عادت زشتولى عادت زشت شرابخورى از آن ریشه دارتر بود، که با این اشاره ها ریشه کن شود، بعلاوه شراب بخشى از در آمدهاى اقتصادى آنها را نیز تامین مى کرد لذا هنگامى که مسلمانان به مدینه منتقل شدند و نخستین حکومت اسلامی تشکیل شد، دومین دستور در زمینه منع شرابخوارى به صورت قاطعترى نازل گشت ، تا افکار را براى تحریم نهائى آماده تر سازد، در این موقع بود که آیه ۲۱۹ سوره بقره نازل گردید یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما- در این آیه ضمن اشاره به منافع اقتصادى مشروبات الکلى براى بعضى از جوامع همانند جامعه جاهلیت ، اهمیت خطرات و زیانهاى بزرگ آن را که به درجات از منافع اقتصادى آن بیشتر است یادآور مى شود. به دنبال آن در آیه ۴۳ سوره نساء یا ایها الذین آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون به مسلمانان صریحا دستور داده شد که در حال مستى هرگز نماز نخوانند تا بدانند با خداى خود چه مى گویند. البته مفهوم این آیه آن نبود که در غیر حال نماز ، نوشیدن شراب مجاز بود، بلکه برنامه همان برنامه تحریم تدریجى و مرحله به مرحله بود، و به عبارت دیگر این آیه نسبت به غیر حال سکوت داشت و صریحا چیزى نمى گفت . آشنائى مسلمانان به احکام اسلام و آمادگى فکرى آنها براى ریشه کن ساختن این مفسده بزرگ اجتماعى که در اعماق وجود آنها نفوذ کرده بود، سبب شد که دستور نهائى با صراحت کامل و بیان قاطع که حتى بهانه جویان نیز نتوانند به آن ایراد گیرند نازل گردید، که همین آیه مورد بحث بوده باشد. ۲.۲ - معناى رجس((رجس من عمل الشیطان )) ((رجس )) (به کسر را) بنابرآنچه راغب در مفردات خود گفته مانند نجس هر چیز پلیدى را گویند، و اما ((رجاست )) (به فتح را و سکون جیم ) به معناى وصف پلیدى است ، مانند نجاست و قذارت که عبارتند از پلیدى یعنى حالت و وصفى که طبایع از هر چیزى که داراى آن حالت و وصف است از روى نفرت دورى مى کنند، و پلید بودن اینهایى که در آیه ذکر شده است از همین جهت است که مشتمل بر وصفى است که فطرت انسانى نزدیکى به آن را براى خاطر آن وصفش جایز نمى داند، چون که در آن هیچ خاصیت و اثرى که در سعادتش دخیل باشد و احتمال دهد که روزى آن خاصیت از آن پلیدى جدا شود، نمى بیند، کما اینکه چه بسا آیه شریفه ((یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما)) هم اشاره به این معنا داشته باشد، چون بطور مطلق گناه خمر و میسر را بر نفع آنها غلبه داده ، و هیچ زمانى را استثنا نکرده ، و شاید از همین جهت پلیدى هاى مذکور را به عمل شیطان نسبت داده ، و کسى را با شیطان شریک در آنها نکرده ، چه اگر در آنها جهت خیرى بود لابد از ناحیه غیر شیطان بود، و آن غیر شیطان با شیطان شریک مى شد، و در آیه بعد هم فرمود: ((انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه ...)) یعنى شیطان مى خواهد بوسیله همین پلیدى ها یعنى شراب و قمار بین شما دشمنى و کدورت بوجود آورده و مانع شما از ذکر خدا و نماز شود. ۲.۲.۱ - دشمن انسانو نیز در آیات زیادى شیطان را براى انسان دشمن معرفى نموده که هیچگاه خیر آدمى را نمى خواهد، و فرموده : ((ان الشیطان للانسان عدو مبین )) و نیز فرموده : ((کتب علیه انه من تولاه فانه یضله )) و نیز فرموده : ((ان یدعون الا شیطانا مریدا لعنه الله )) پس لعنت خود را بر او ثابت و او را از هر خیرى طرد کرده است ، و از طرفى هم در آیات زیادى بیان فرموده که اعمال شیطان نظیر اعمال ما نیست بلکه تماسش با انسان و اعمال انسان از راه تسویل و وسوسه و اغواء است یعنى در قلب او القاآتى مى کند و در نتیجه او را گمراه مى سازد، از آن جمله در آیه زیر از قول خود شیطان مى فرماید: ((قال رب بما اغویتنى لازینن لهم فى الارض و لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین قال هذا صراط على مستقیم . ان عبادى لیس لک علیهم سلطان الا من اتبعک من الغاوین )) بندگان خداى را به اغواء و گمراه ساختن تهدید کرده ، و خداى تعالى هم در جوابش نفوذ و قدرت وى را از بندگان خالص خود نفى کرده ، و فرموده : نفوذ تو تنها در گمراهانى است که تو را پیروى کنند. و نیز پاره اى از کلمات او را که روز قیامت در خطاب به مردم مى زند از او نقل کرده مى فرماید: ((ما کان لى علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لى )) و درباره چگونگى دعوتش مى فرماید: یا بنى آدم لا یفتننکم الشیطان )) تا آنجا که مى فرماید: ((انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم )) یعنى هان اى بنى آدم زنهار که شیطان فریب تان ندهد، چه او و نفرات او شما را مى بینند از جائى که شما آنان را نمى بینید، بیان فرموده است که دعوت او نظیر دعوت یک انسانى از دیگرى به گفتن او و شنیدن آن دیگرى نیست ، بلکه بطوریست که داعى (شیطان ) مدعو (انسان ) را مى بیند، و لیکن مدعو، داعى را نمى بیند، و آیه شریفه ((من شر الوسواس الخناس الذى یوسوس فى صدور الناس . من الجنه و الناس )) در حقیقت تفصیل آن اجمالى است که ما از آن آیات استفاده کردیم ، چه صریحا مى فرماید: اعمال شیطان به تصرف و القا در دلها است ، از این راه است که انسان را به ضلالت دعوت مى کند. ۲.۲.۲ - شیطانى بودن شرابپس از آنچه گفته شد این معنا به خوبى روشن گردید که : رجس و شیطانى بودن شراب و سایر مذکورات در آیه از این جهت است که اینها کار آدمى را به ارتکاب اعمال زشتى که مخصوص به شیطانست مى کشانند، و شیطان هم جز این کارى ندارد که وسوسه هاى خود را در دلها راه داده و دلها را گمراه کند، و از همین جهت در آیه مورد بحث آنها را رجس نامیده ، چون در آیات دیگرى هم گمراهى را رجس خوانده ، از آن جمله فرموده است : ((و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فى السماء کذلک یجعل الله الرجس على الذین لا یومنون و هذا صراط ربک مستقیما)) آنگاه در آیه بعدى این معنا را که رجس بودن اینها ناشى از این است که عمل شیطانیست بیان نموده و مى فرماید: ((انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء فى الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلوه - شیطان از دعوت به اینگونه اعمال جز شر شما را نمى خواهد، و لذا گفتیم رجس از اعمال شیطانى است . ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۲۹، برگرفته از مقاله «پلیدی خمر». |